به مناسبت صد و نهمین سالگشت مرگ
آقاشیخ هادی نجم آبادی
یکی از پیشگامان مشروطه خواهی ایرانیان
در آمد: آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی (1250-1320ق) از روحانیان آزاده و بلند آوازه عصر ناصری و مظفری است که فضایل اخلاقی اش مورد تأیید همه کسانی بوده که به نوعی در پیوند با این پیر فرزانه قرار داشتند. شیخ هادی در طول هفتاد سال عمر خود در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضوری همه جانبه داشت و بزرگ مردی آزاد اندیش و در امر قضاوت فساد ناپذیر بود.(1) با استناد به قراین و شواهد بسیار، می توان گفت که آیت الله نجم آبادی با بسیاری از صاحبان اندیشه و مذاهب و اهل ملل مختلف آمد و شد داشته است. گفته اند که وی ایرانیان و فرنگیان را در کوچه مقابل منزل خود می پذیرفته و با آنان به بحث و فحص می پر داخته است. در اثبات شهامت سیاسی او همین بس که منزلش مأمن بزرگانی مانند میرزا حسن خان رشدیه (بنیانگذار مدارس نوین در ایران) بود. طبق اسنادی غیر قابل انکار، او با مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی، مرتبط بوده است و همچنین در جریان انقلاب های جهانی قرار داشت و اخبار و اطلاعات این وقایع چه از طریق روزنامه های پارسی زبانان چاپ خارج از کشور و چه به وسیله دوستان و رفقای فرنگ رفته به وی می رسید. او در کتاب خود - تحریرالعقلا- (2) بارها از عدالت اجتماعی «بلاد کفر» سخن گفته است و حکومت ایرانیان را نکوهش کرده که چرا در سیستم حکومتی خود، عدالت اجتماعی را وارد نکرده اند تا مسلمانان به زندگی در زیر بیرق کفر راضی تر نباشند. (3) توحید، عقل و استدلال در تمامی امور و ترک تقلید، مبارزه با خرافات و غلو گرایی در دین، اصلاح اخلاق، بازگشت به اصول ادیان توحیدی و تحقق وحدت ادیان، بازگشت به اسلام واقعی، نفی نقش منفی متولیان دین، آگاه کردن مردم، آسایش و عدالت و رفاه خلق، از اصول کلی مورد تأکید مرحوم نجم آبادی بود که با مردم، روشنفکران و روحانیان روزگار خویش در میان می گذاشت. (4) نجم آبادی یکی از مجتهدان نامدار در سالیان پیش از مشروطیت بود که نقش مثبتی در آگاه کردن مردم در گرایش به افکار و اندیشه های نو و در نهایت پیدایش مشروطه خواهی داشته است. کمتر کسی از رجال مشهور مشروطه را می توان نام برد که یا مستقیم شاگرد شیخ نبوده یا با وی رابطه نداشته است. از معروف ترین شاگردان شیخ می توان به سیدمحمد طباطبایی، علی اکبر دهخدا، علامه محمد قزوینی، میرزا جهانگیر خان شیرازی، ملک المتکلمین و ناظم الاسلام کرمانی اشاره کرد. (5) پیروزی جنبش مشروطه خواهی مردم ایران با صدور فرمان مشروطیت در سال 1324ق، چهار سال پس از وفات شیخ هادی (1320ق) اتفاق افتاد. از این رو، اگر چه وی نقش مستقیمی در بر پایی جنبش مشروطیت، همچون دو رهبر اصلی آن یعنی سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی نداشته است، اما نمی توان تأثیرات فکری این آزاداندیش را در به تکاپو واداشتن مردم ایران برای احقاق حقوق حقه خود نادیده گرفت. بدین جهت است که او در کنار سیدجمال الدین و سیدمحمد طباطبایی از جمله سخنگویان اسلامی به شمار می آید که به عنوان دشمنان حکومت استبدادی زمان، هوا خواه قانون، نظم و آزادی شناخته شده اند.(6) حضور شیخ هادی در فراهم آوری زمینه های جنبش مشروطیت در سه رویداد، در خور درنگ و بررسی می باشد که هر یک از آنها به نوعی، یکی از عوامل خیزش ایرانیان در مشروطه خواهی به شمار می آیند:
جنبش تحریم تنباکو: دستگاه استبدادی دوران قاجار و فساد، رشوه خواری و تبهکاری کارکنان دولت آن چنان بر دوش مردم سنگینی می کرد که روشنفکران و برخی از رهبران مذهبی را به فکر چاره انداخت. واگذاری امتیازات و حق سرمایه گذاری ها از طرف دولت ایران به کمپانی های خارجی، سود بازرگانان ملی را مورد تهدید قرار داد و آنان نیز ناچار دست به دامان روحانیان شدند. بارزترین خیزش بازرگانان، روحانیان، روشنفکران و مردم علیه واگذاری امتیاز به خارجیان، «جنبش تحریم تنباکو» است که در سال 1309ق (1890م ) به دنبال واگذاری امتیاز انحصار دخانیات از سوی دولت ایران به یک کمپانی انگلیسی موسوم به «رژی» به وقوع پیوست. دانسته نیست که از چه رو مرحوم نجم آبادی مستقیما” در این جنبش دخالت نداشت یا اگر دخالت کرده چرا در تاریخ ثبت نشده است؟ اما آنچه مشخص می باشد این است که او در دو مورد کاملا” موضع گیری منطقی داشته و آگاهانه اعلام نظر کرده است: 1- او بر خلاف سایر روحانیان، حرمت استعمال دخانیات را دائمی دانسته و مخصوص زمان خاصی نمی داند. گفتنی است فقها معمولا” علیه مفاسدی که صریحا” در قرآن کریم یا اخبار و احادیث، حکمی در مورد حرمت آنها صادر نشده، اقدام نمی کردند و استعمال تریاک و افیون و دخانیات و مشتقات آنها هیچ گاه از جانب روحانیان در گذشته حرام نشده بود ولی مرحوم شیخ هادی اولین روحانی شیعه بود که با نتیجه گیری عقلی از منابع فقهی اعلام حرمت دائمی استعمال دخانیات را کرده است.2- هر چند ادر مجالس شور و مشورت روحانیان در باب تحریم تنباکو شرکت نمی کرد، اما پیام فرستاد که حاضر است در صورت خروج روحانیان از تهران به عنوان اعتراض، او نیز آنان را همراهی کند. ناظم الاسلام کرمانی که خود از جمله شاگردان مرحوم نجم آبادی بود در این زمینه می نویسد: « مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی هم در مجالس مذاکره حاضر نشد، لکن پیغام داد من استعمال دخانیات را مطلقا” حرام می دانم و اگر بنای آقایان بر حرکت از تهران و مهاجرت به عتبات شد، اولین کسی که ردا بر دوش کند و با پای پیاده مهاجرت نماید، من می باشم. بنده نگارنده در مجلس مرحوم شیخ هادی بودم که این مذاکره را فرمود. » (7)
ارتباط شیخ هادی و سیدجمال الدین اسدآبادی: مرحوم سیدجمال الدین (1254- 1315 ق) از پدیدآورندگان نهضت های اصلاحی در جهان اسلام برای دعوت مسلمانان به اتحاد و ارشاد آنان به احکام قرآن و نجات کشورهای مسلمان از سلطه استعمار تلاش فراوان کرد و رنج بسیار کشید. نقش سید دربیداری جهان اسلام و در جنبش مشروطیت ایران و کاشتن تخم آزادی در میان مردم مانند آفتاب درخشان است.(8) شیخ هادی نجم آبادی که عضو فعال «انجمن پان اسلامی» تهران به شمار می رفت با «پان اسلام» سیدجمال الدین همکاری داشت. وی با صراحت از ناصرالدین شاه قاجار و دیگران انتقاد می کرد و سبب ذلت مسلمانان را «اعراض از آیات الله» و تفسیر قرآن بنا به «رأی و وهم خود» می دانست. (9) در نخستین روزهای ورود سید به تهران، شیخ هادی ملاقات هایی با او کرد تا نقشه ای برای بیداری ایرانیان ریخته و مردم را به آزادی، مساوات و برادری که پایه اتحاد اسلامی است آشنا سازد و مشروطه را جایگزین دولت استبدادی قاجار نماید. شیخ هادی پیشنهاد کرد که چون بیشتر مردم ایران بی سوادند و در خواب غفلت و نادانی به سر می برند، از فهم سخنان شما ناتوان هستند و چماق تکفیر، بزرگترین حربه، ناجوانمردانه است. بنابر این، خوب است درس تفسیر قرآن مجید را آغاز کنید و کم کم مفهوم آزادی را طی تفسیر کلمات آسمانی بیان نمایید تا عده ای از طلاب معرفت را به حقایق آشنا کنید. آنان را تربیت کنید تا به مرور ایام ، مقدمات تحول اساسی را در کشور عقب افتاده ایران فراهم سازید.(10) مؤلف «تاریخ بیداری ایرانیان» پیرامون ارتباط سید و شیخ هادی می نویسد: «یکی از اشخاصی که با مقاصد سید همراه شد، مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی بود». (11) حامد الگار نیز می نویسد: «زمانی که سیدجمال الدین در بارگاه حضرت عبدالعظیم (ری) تحصن کرده بود، شیخ هادی نجم آبادی و سیدصادق طباطبایی با او ملاقات و تماس داشته اند».(12)
واقعه قتل ناصر الدین شاه قاجار : از دیگر عوامل مهم درونی جنبش مشروطیت ایران، واقعه قتل ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، در بقعه حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری بود. این واقعه در جمعه 17ذی القعده 1313(اول مه 1896) اتفاق افتاد و طی آن به سلطنت پنجاه ساله توأم با استبداد چهارمین پادشاه سلسه قاجاریه پایان داد. (13) در این راستا، شیخ هادی که همواره در تلاش برای سقوط استبداد و نجات مسلمانان بود، هنگامی که میرزا رضا برای ترور ناصرالدین شاه به تهران آمد، در حالی که تحت تعقیب و فراری بود، زندگی و موقعیت او را تأمین و کاملا” مورد حمایت و پشتیبانی قرار داد و میرزا رضا نیز مانند هزار تن دیگر از افرادی که با شیخ هادی نشست و برخاست می کرد در پیوندی معنوی با شیخ قرار گرفت. او در بازجویی ها در پاسخ به سؤالی درباره ارتباطش با شیخ می گوید: «مشرب آقا حاج شیخ هادی معلوم است که چه ,قسم صحبت می کند. او روز که کنار خیابان روی خاک نشسته است؛ متصل مشغول آدم سازی است و تا به حال اقلا” بیست هزار آدم درست کرده است و پرده از پیش چشم شان برداشته است و همه بیدار شده و مطلب را فهمیده اند». بی گمان یکی از آن بیست هزار نفری که به گفته میرزا رضا توسط شیخ هادی با حقایق آشنا شده اند، خودش بوده است. او می گوید:«آقا حاج شیخ هادی را از سایر مردم انسان تر می دانم، با او می شود دو کلمه صحبت کرد».(14) بدین سبب بود که به هنگام زندگی مخفیانه میرزا رضا در حرم عبدالعظیم پس از بازگشت از استانبول، دو شب میهمان حاج شیخ هادی بوده و یک تومان هم از شیخ به عنوان خرجی دریافت کرد.(15) بر اساس اسناد تاریخی، اگر چه میرزا رضا درباره اندیشه خود در زمینه ترور شاه گفت و گویی با شیخ هادی نداشته، اما او را هم عقیده خود می دانسته، چنان که میرزا رضا در پاسخ به پرسش بازجوها مبنی بر این که، «شما از کجا در تمام این شهر، حاج شیخ هادی را انتخاب کردید و به منزل او آمدید، مگر سابقه و آشنایی اختصاصی با او داشتید؟» چنین گفته بود که «اگر سابقه اختصاصی نداشتم که از من میهمانداری نمی کرد.حاج شیخ هادی که به احدی اعتنایی ندارد تمام مردم را در کوچه روی خاک پذیرایی می کند». در قسمت دیگری از بازجویی پرسیده شده بود:«مگر شیخ هادی با شما هم عقیده و هم خیال است؟». پاسخ میرزا این بود که «اگر هم عقیده و هم خیال نبود به منزلش نمی رفتم».(16) مظفرالدین شاه پس از به سلطنت رسیدن، دستور به دار آویختن میرزا رضا را صادر کرد و حکم مزبور ، صبح روز پنجشنبه دوم ربیع الاول1314 در میدان مشق تهران به اجرا در آمد. اگر چه کم نبودند کسانی که از کار میرزا در کشتن ناصرالدین شاه خشنود بودند اما تنها کسی که در بزرگداشت یاد میرزا مجالسی هر چند مختصر و درویشی در چهلم و سال او بر پا کرد، شیخ هادی بود.(17) ناظم الاسلام کرمانی در این باره می نویسد: «در دوازدهم ربیع الثانی 1314ق که چهل روز بعد از قتل میرزا رضا بود؛ در نزدیکی خانه حاج شیخ هادی نجم آبادی، آقا میرزا حسن کرمانی با آقا شیخ محمدعلی دزفولی و بعضی از اجزاء مرحوم شیخ هادی ، چهلم میرزا را گرفتند... سال میرزا را مرحوم شیخ هادی گرفت که از امین الدوله دعوت نمود و در ساعت پنج از شب گذشته که حاضرین آن سه نفر بودند؛ شخص حاج شیخ هادی و امین الدوله و یکی از محارم حاج شیخ هادی. پس از صرف غذا، حاضرین طلب مغفرت و رحمت نمودند برای مرحوم میرزا رضا کرمانی». (18)
سخن پایانی: پیداست که شیخ هادی نجم آبادی به عنوان یکی از روحانیان پیشگام برای زدودن قید و بند استعمار و استبداد از دامن ایران تلاش های فراوان کرد و در این راه مرارت ها نیز تحمل کرد. زندگی وی درست مصادف بود با سال های استبداد زدگی و خودکامگی و آنچنان که مسلم است وی در راه پیروزی آرمان های ایرانیان که چندی پس از مرگ او با محقق شدن پیروزی مشروطه خواهان به نتیجه رسید، تلاش های بسیار کرد. چنان که بیان شد، او در جنبش تحریم تنباکو، سهم شایانی داشته است. ارتباط او با سیدجمال الدین اسدآبادی و پس از آن با روشنفکران و اصلاح طلبان بر کسی پوشیده نیست. و از آنجا که میرزا کرمانی با او در ارتباط مستقیم بود می توان به نتیجه رسید که شیخ هادی نجم آبادی در فراهم کردن زمینه های رشد و بالندگی نهان مشروطیت سهم قابل توجهی داشته است. پس از وی خانواده او راهش را ادامه دادند. دختر مرحوم نجم آبادی که از زنان روشنفکر جنبش مشروطیت به شمار می رود، به نام «آغابیگم نجم آبادی» در سال 1289خورشیدی «انجمن مخدرات وطن» را تأسیس کرد. این انجمن که فعال ترین و زبانزدترین تشکل زنان در دوران مشروطه بود، در آگاه سازی زنان جامعه از یک سو و همراهی با مبارزان مشروطه از سوی دیگر نقش بسزایی داشت. تحریم اجناس روسی، تأسیس یتیم خانه و مدرسه دخترانه و کلاس اکابر ، همکاری با جمعیت نسوان وطن خواه ایران (به ریاست محترم اسکندری) و انجمن هیئت خواتین مرکزی و اتحادیه نسوان برای برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز به هنگام اولتیماتوم روس ها و انتشار روزنامه ای به نام «انجمن» که دومین نشریه زنان در تاریخ ایران به شمار می رود، از فعالیت های انجمن تحت سرپرستی آغابیگم و 60 زن عضو این تشکل غیر دولتی به شمار می رود.(19)
پانوشت ها:------------------------------------------------------------------
1- ادوارد براون، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، کانون معرفت، 1338، ص400 / 2- کتاب «تحریرالعقلاء» برای نخستین بار در سال 1312ش به کوشش میرزا مرتضی نجم آبادی (داماد شیخ هادی) در چاپخانه ارمغان تهران به چاپ رسید. در 1378 پس از برگزاری کنگره بزرگداشت آیت الله نجم آبادی در شهرستان ساوجبلاغ (زادگاه شیخ ) ، این کتاب با مقدمه ای از علامه محمدتقی جعفری به وسیله سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در 268 صفحه چاپ و منتشر شد. جهت گیری اصلی مطالب این کتاب پیرایش خرد است. شیخ کوشیده است در این کتاب اوضاع مسلمانان و بیشتر ، ایرانیان آن روزگار را مورد نقد و بررسی و تحلیل قرار داده و عوامل انحطاط را نشان دهد و سرانجام راه حل هایی را که به نظر او می رسیده، عرضه کند. تحریر العقلاء به فارسی و با نثری روان و استوار نگارش یافته است./ 3- حسن مرسلوند، حاج شیخ هادی نجم آبادی و مشروطیت، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1378، ص7 / 4- حسن یوسفی اشکوری، «تحریر العقلاء»، دایرةالمعارف تشیع، ج4، تهران، بنیاد خیریه و فرهنگی شط،1373، ص 141/ 5- علی دوانی، زندگینامه حاج شیخ هادی نجم آبادی و بیست و چهار تن از مفاخر خاندان نجم آبادی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،1378، ص50/ 6- احمد کامرانی فر، شیخ هادی نجم آبادی و پیش درآمدهای جنبش مشروطیت، مقاله ارسالی به دبیر خانه کنگره بزرگداشت آیت الله نجم آبادی، هشتگرد، شهریور 1376، ص3/ 7- میرزا محمد ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، (بخش مقدمه) ، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1346/ 8- سید محمدمهدی جعفری، « اصلاح و اصلاح گران»، دایرةالمعارف تشیع ، ج2 ، تهران، سازمان دایرةالمعارف تشیع، 1369، ص230/ 9- همان، ص231/ 10- مرتضی مدرس چهاردهی ، سیدجمال الدین و اندیشه های او، تهران، کتاب های پرستو،1356، ص96/ 11- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش مقدمه، ص82/ 12- حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه دکتر ابوالقاسم سری، تهران، توس،1356، ص279/ 13- مرسلوند، حاج شیخ هادی نجم آبادی و مشروطیت، ص40 / 14- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش مقدمه/ 15- همان، ص114/ 16- همان، ص112/ 17- کامرانی فر، شیخ هادی نجم آبادی و پیش در آمدهای جنبش مشروطیت، ص19 / 18- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ص 124/ 19- منصوره اتحادیه (نظام مافی)، اینجا طهران است، تهران، نشر تاریخ ایران، 1377، ص295.
• نشر نخست این مقاله در کتاب مشروطه خواهی ایرانیان، جلد دوم، به کوشش دکتر ناصر تکمیل همایون،تهران ،مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1384.